حنانه نفس مامان

شیرین زبون

یادمه یک سال ودوماهت بود با بابایی نشستیم کلمه هایی که میگفتی رو شمردیم ده دوازده تا بیشتر نمیشد ولی الان کلی شیرین زبون شدی وحرفا میزنی،   میگم خوشکل مامان کیه؟ تو هم میگی من من   میگم عسل مامان کیه میگی من من   بعضی وقتها هم میگی حنانی                      
16 دی 1394

روزت مبارک

دختر گلم امروز روز تولد حضرت معصومه سلام الله علیه است، هنوز  که بابا برات کادو نگرفته ولی میگیریم.   عزیزم روزت مبارک   ...
25 مرداد 1394

بعد ازمدتها

خیلی وقته که برات پست نذاشتم، آخر خیلی اتفاق ها تو این مدت افتاد چند بار هم مریض شدی هر وقت هم که مریض میشی دیگه من حسابی بهم میریزم. ولی حالا کلی شیطون شدی ببین چه کارایی میکنی   ...
29 تير 1394

قشنگترین روز

امروز قشنگترین روز ساله    " عزیزم ،گل یک دونه  زندگیم تولدت مبارک" دخترم ،امروز یک ساله میشی .اگه اینقدر زود برات پست گذاشتم معلوم نیس دیگه کی بتونم مطلب بذارم انگار همین دیروز بود که چشماتو باز کرده بودی ومن با چه ذوقی این عکس روز ازت گرفتم ...
2 خرداد 1394

چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دخترم 3روز دیگه مونده تا یک سالگیت. حدود یک ماهه که راه میری خیلی زود راه افتادی ، ی دو سه کلمه حرف می زنی مامانی میگی،ی چیزی که می خوری تموم میشه میگی"اپو شد" ی چیزی ک می بینی میگی "این چی چیه" کلی شیطونی میکنی، اینم ی نمونه اش میری سراغ قفسه بابا وهر چی که داخلش هست بیرون می ریزی ...
30 ارديبهشت 1394

گل سرخ

ی روز داشتم شعرهای پروین اعتصامی رو می خوندم یکی از شعراش خیلی قشنگ بود .   گل سرخ گل سرخ، روزي ز گرما فسرد فروزنده خورشيد، رنگش ببرد در آن دم که پژمرد و بيمار گشت يکي ابر خرد، از سرش ميگذشت چو گل ديد آن ابر را رهسپار برآورد فرياد و شد بي قرار که، اي روح بخشنده، لختي درنگ مرا برد بي آبي از چهر، رنگ مرا بود دشمن، فروزنده مهر وگر نه چرا کاست رنگم ز چهر همه زيورم را بيکبار برد بجورم ز دامان گلزار برد همان جامه اي را که ديروز دوخت در آتش درافکند امروز و سوخت چرا رشته هستيم را گسست چرا ساقه ام ...
27 فروردين 1394

عکس دسته جمعی

اینم ی عکس دسته جمعی با سینا،محمدحسین وسنا.البته بیچاره سنا اصلا پیدا نیس. آخر این داداشش سینا نمیذاره. سنا 6 ماه از توبزرگتره خیلی دوست داره باهات بازی کنه   ...
27 فروردين 1394